درباره فیلم‌های «ابلق» و «تک تیرانداز» که تا حدودی گرمابخش روز سوم جشنواره بودند

جشنواره جان گرفت 

گلایه‌ها درباره سردی سالن‌های پردیس سینمایی ملت (یکی از دو سینمای رسانه سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر) بالاخره جواب داد و روز سوم روز گرمی بود. این گرما با نمایش «ابلق» تازه‌ترین ساخته نرگس آبیار دمای جشنواره را بالاتر هم برد. فیلم اکشن و جنگی «تک‌تیرانداز» به کارگردانی علی غفاری هم باوجود کم‌وکاستی‌ها، صحنه‌های گرم کم نداشت؛ البته باوجود امتیازاتی که دو فیلم دارند، چاقوی نقدها هم تیز بود. هرچند فیلم ابلق نشان داد که فارغ از نقدها این شانس را دارد که در داوری دیده شود و حتی جوایزی را در برخی بخش‌ها به‌دست آورد. سابقه خوب و موفق آبیار در دوره‌های گذشته جشنواره فیلم فجر هم این گمانه‌زنی را تشدید می‌کند.
کد خبر: ۱۳۰۳۲۸۲
ابلق
نرگس آبیار از جمله کارگردان‌های خوب سال‌های اخیر سینمای ایران است که مخاطبان هر بار منتظر فیلم تازه او هستند. فارغ از برچسبی که عده‌ای درباره برخی حمایت‌های ارگانی می‌زنند اما تجربیات متفاوت و خطرپذیری برای چالش‌های تازه در فیلمسازی و روایت و البته کیفیت و استاندارد و جذابیت آثارش، برگ‌برنده سینمای اوست و مخاطبان زیادی دارد. بعد از موفقیت «شبی که ماه کامل شد» عده بیشتری از مخاطبان منتظر فیلم تازه او بودند. وقتی خبر حضور بهرام رادان در فیلم آبیار مطرح شد به‌جز انتظار پای کنجکاوی هم در میان آمد، چرا که رادان چندان با سینما و فضای فیلم‌های آبیار سنخیت نداشت؛ البته قبلا این تردید درباره الناز شاکردوست هم وجود داشت اما بازی خوبش در شبی که ماه کامل شد آن را از بین برد.
رادان با این‌که گریم متفاوت و بازی کنترل‌شده‌ای دارد اما باز یک جای کار می‌لنگد. در مقدمه طولانی فیلم که اتفاق خاص و ویژه‌ای نمی‌افتد و آبیار صرفا روی جزئیات زندگی روزمره و کار جماعتی فقیر و بینوا اما فعال در حاشیه شهر تمرکز کرده و شکاف طبقاتی را هم نشانه می‌رود، اتفاقا این حضور و نگاه‌های رادان است که تا حدودی ادامه قصه را لو می‌دهد، درحالیکه به نظر نمی‌آید قصد فیلمساز این باشد که ما تا اواسط فیلم، جلال (رادان) را شخصیت منفی بدانیم. تلاش برای فهم مخاطب عام، آبیار را به سمت رئالیسم آغشته به بزرگنمایی و اغراق فیلمفارسی وار و تا حدودی آثار بالیوودی برده به‌ویژه آن صحنه تعرض و به‌لحاظ پرداخت با برخی نمونه‌های مشابه در فیلمفارسی‌ها برابری می‌کند؛ البته که آبیار به هر حال از آن خامدستی‌های فیلمفارسی بسیار فراتر عمل می‌کند و فیلمش جزئیات خوش آب‌ورنگ‌تر و امروزی‌تر و باورپذیرتری دارد.
فیلم از جایی به بعد روی موج جنبش «من هم»‌(me too) سوار می‌شود و تا آخر با آن پیش می‌رود اما دلایلی که به‌زعم خود برای سکوت زن و زنان آزاردیده می‌آورد، بیشتر به توجیه شبیه است و مصلحت و محافظه‌کاری در غیاب جسارت جولان می‌دهد. درحالی که از فیلمساز خانم و روشنفکر و آگاهی چون آبیار توقع می‌رفت که پیشنهاد تازه‌ای داشته باشد؛ البته منظور از آن جنس قهرمان بازی‌های فمینیستی و اغراق‌شده از جنس سینمای تهمینه میلانی نیست، بلکه آبیار این ظرفیت را داشت که با هنر و ظرافتش در نویسندگی و فیلمسازی از این موقعیت بهره ببرد. شاکردوست در نشست رسانه‌ای فیلم گفت: «می‌خواهیم صدای زنانی باشیم که دستشان به هیچ جایی بند نیست.» اما فیلم عملا دعوت به خفه‌کردن صدای زنانی است که دستشان به جایی بند نیست.
ابلق البته حتی باوجود همین کم‌وکاستی‌ها و مصلحت‌اندیشی‌ها، اثر خوش‌ساخت و گرمی است و حتما با استقبال تماشاگران در اکران عمومی و احتمالا نظر مثبت داوران روبه‌رو خواهد شد. هوتن شکیبا در نقش یک کفترباز حاشیه‌نشین، بازی متفاوتی دارد و روند شخصیتی او قابل اشاره است و احتمالا یکی از گزینه‌های اصلی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد باشد. گیتی معینی هم از شانس‌های جدی نقش مکمل زن است. گلاره عباسی هم بازی و گریم متفاوتی دارد. شاکردوست هم بعد از شبی که ماه کامل شد، یک نقش سخت دیگر را تجربه کرده و به‌جز برخی لحظات که لهجه‌اش درنیامده، تقریبا موفق عمل کرده است.

تک‌تیرانداز
یکی از گلایه‌های همیشگی سینمای ایران، بی‌اعتنایی به قهرمانان و شخصیت‌های بزرگ کشور است؛ چه چهره‌های تعیین‌کننده تاریخی و چه بزرگان معاصر در عرصه‌های مختلف. شهدا و قهرمانان جنگ هم در این گروه جای می‌گیرند که در این سال‌ها و در قالب فیلم‌های جنگی و دفاع‌مقدسی به برخی از آنها پرداخته شده است. تک‌تیرانداز به کارگردانی علی غفاری که به بخشی از رشادت‌های شهید عبدالرسول زرین تک‌تیرانداز برجسته جنگ می‌پردازد از آن جهت که به سهم خود قسمتی از این خلأ را پر کرده، ارزشمند و قابل اشاره است اما در کلیت این فیلم هم تقریبا همان مشکلات فیلمنامه‌ای و اجرایی را دارد و اثر ماندگاری نیست. با این حال تک‌تیرانداز شروع خوبی دارد و فضاسازی ملتهبش در سمت نیروهای بعثی عراق، یادآور برخی فیلم‌های جنگی دهه ۶۰ است که گیشه موفقی داشتند. اگر تک‌تیرانداز با همین کیفیت در همان سال‌ها ساخته و اکران می‌شد، قطعا یکی از فیلم‌های جذاب و پرفروش سینمای ایران می‌شد.
شاید مهم‌ترین نکته فیلم، همان قهرمان محوربودن آن و وجود و رویارویی قهرمان و ضدقهرمان به معنای کلاسیک آن باشد که در سینمای این سال‌های ایران که اصرار بیش‌ازحدی به سینمای مدرن و اجتماعی و قصه‌های کم‌رمق دارد، می‌توان به عنوان امتیاز به آن نگاه کرد. شخصیتی چون شهید زرین و سوژه تک‌تیراندازبودن هم ظرفیت بالقوه درخشانی دارد و به قصه‌های مهیج و ملتهبی راه می‌دهد اما تک‌تیرانداز باوجود تلاش و برخی لحظات در کلیت توانایی خلق صحنه‌های جنگی و اکشن و تاثیرگذار را ندارد. اگر کمی از لهجه کامبیز دیرباز بگذریم و شباهت‌نداشتن چهره و فیزیکی او با شهید زرین را هم درنظر نگیریم، بازی او از نقاط قوت فیلم است و اگر بازیگران چهره دیگری در فیلم بودند و با فیلمنامه و خلق موقعیت‌های جذاب‌تری روبه‌رو بودیم، تک‌تیرانداز وضعیت و کیفیتی به‌مراتب بهتر از این داشت و تبدیل به یکی از فیلم‌های خوب و ماندگار جنگی و دفاع‌مقدسی سینمای ایران می‌شد. 
 
منبع: علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها